تا اینجا گفتم که اصولا ما قرار نیست تو دنیا عذاب بکشیم و به طور کلی یکی از کارکردهای دین لذت بردن از زندگیه
حالا بیاید اول اینو بخونیم:
جناب زهیر یه سخنی دارن که :
"ای پسر پیامبر که خداوند تو را قرین هدایت بدارد، گفتارت را شنیدیم، به خدا سوگند که اگر ما میتوانستیم برای همیشه در این دنیا زندگی کنیم و تمام امکانات آن را در اختیار داشتیم، باز هم شمشیر زدن در رکاب تو را انتخاب میکردیم"
الان توجه کردین چی شد؟
میگه که اگه قیامتی نبود و ما تو دنیا جاودانه بودیم و همه چی هم در اختیار داشتیم و تنها حالتی که این جاودانگی رو از ما می گرفتن تیکه تیکه شدن کنار شما بود باز من تیکه تیکه شدن کنار شما رو انتخاب می کردم!
(و برداشت من اینه که اینجا قیامت هم موضوعیت نداره...یعنی فقط نفس کشته شدن در راه حضرت بدون توجه به بعدش مد نظره!)
یعنی یعنی؟
یعنی یه ترازو داریم
یه طرفش کیف دنیا به مدت بی نهایت با بالاترین کیفیت
یه طرفش تیکه تیکه شدن بین دستای حسین(ع)
بعد تو این شرایط شما تیکه تیکه شدنو انتخاب می کنی؟
خب الان واقعا این منطقیه؟
اگه نگاهمون به دنیا این باشه که آره دیگه ما مجبوریم بالاخره زورمون به خدا نمیرسه...نه منطقی نیست!
اما خب میدونید
واقعیت اینه که کیف شهادت تو بغل امام خیلی بیشتر از زندگی بی نهایت دنیاست...
حالا آخرت و اینا به کنار
آره خلاصه
اینجوریاست