روزنوشت های یک معمار دوره گرد

هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم | مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر

روزنوشت های یک معمار دوره گرد

هرآنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم | مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر

مجری خوشحال

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۴۰۰، ۱۰:۰۶ ب.ظ

‏رفتم سر پروژه

میبینم یه دیوارو جا به جا زدن

قبل از این که چیزی بگم جناب مجری خوشحال (که نماینده کارفرما هم هست) دراومده میگه اینجا رو شما تو نقشه های جدید جا به جا کرده بودید ولی من نقشه های قبلی تو ذهنم بود همونطوری اجرا کردم :/

 

پ.ن۱: تو این‌طور موقعیت ها وقتی زورمون(از نظر مادی و معنوی) به طرف نمی‌رسه و سلاح گرم هم نداریم که یه تیر بزنیم تو پاش، راهکارتون برا مقابله چیه؟

 

پ.ن۲: نقشه های قبلی مال سال ۹۲ بود و کار کس دیگه ای

چون پروژه متوقف شده بود و یه سری اصلاحات لازم بود یه سری تغییرات دادیم که دوستان سر پروژه زحمتشو کشیدن :/

 

 

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۰/۰۵/۱۴
میم_نون

نظرات  (۵)

۱۴ مرداد ۰۰ ، ۲۳:۴۶ سعید سجادی

😂😂😂😂

مگه خونه ی مادربزرگه یه 

پاسخ:
از اون بد تره 😂

اون دیه مشکل خادم مسجده نه مجریه خوشحال 

پاسخ:
خونه های همه ماها یه مجری خوشحال داشتن که باعث شده الان وضعیتمون اینطوری باشه....
حتی خونه خود مجری خوشحال هم احتمالا به مجری خوشحال داشته :)

😂😂😂😂

ایول بهش 

پاسخ:
😐😐😐😐

ایول بهش که آخه پس فردا اون بنده خدایی که قراره خادم اون مسجد بشه باید تو اذیت زندگی کنه 🚶🏻‍♂️

وای خدا

XDDDDD

چه رو اعصاب

پاسخ:
خیلی 🤦🏻‍♂️

قشنگ حس می‌کنم فازش این بود که:

«عقل کسی به منطق ما قد نمی‌دهد!»

با این قیافه 😏

 

+سلام!

پاسخ:
اتفاقا بیشتر اینطوری بود که:
درسته من عجیب غریبم ولی همینه که هست میخوای بخوا نمیخوای همینه که هست مجبوری بخوای :/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی